یاقوت

مـرا « یـاقـوت » نام مستعار است

که رنگ مـی به جـام نوبهار است

بهـاری پُـرشکـوفـه، سبـز و زیـبا

گل سـوسـن، میـان دشــت گـل‌هـا

به جـمع دوستان صد حرف دارم

چــو بلـبـل در مـیـان سـبـزه‌زارم

گلستان پُـرگل و من همچـو سازم

بـه عـشــق دوسـتـانـم مـی‌نــوازم

شــرابـم را به سـرمسـتـی بنوشید

لـباس عـیش و شــادی را بـپوشید

کـه دوران بـس شـتـابـی تـند دارد

بسـاط عــیـش بــر دریــا سـپـارد

هـوا بـارانـی و مـن رود جـوشان

مـیـان کــــوه‌هـا، رود خــروشـان

به سمت و سـوی دریـا رهسپارم

زخـود خطـی در اینجا می‌گذارم

بنای عـمـر بـر آب اسـت هـیهات

بشطرنج زمان یک کیش و یک مات