نگاه کن چه فروتنانه بر خاک می گستردآنکه نهال نازک دستانشازعشقخداستو پیش عصیانشبالای جهنمپست است
آن کو به یکی « آری » می میردنه به زخم صد خنجر،مگر آنکه از تب وهندق کند
قلعه ای عظیمکه طلسم دروازه اشکلام کوچک دوستی است